◕‿◕ روز پدرو اتفاق شوم آن روز ◕‿◕
سلام ناناز مامانی. خوبی فدای چشات شم؟ تو پست قبلی برات گفتم که روز پدر اتفاق بدی برای من افتاد ولی بزار از روز قبلش برات بگم. از قبل تو فکر کادوی روز پدر برای بابایی ها و بابا رهام جونی بودم.برا همین از سایت کلپچ برای بابای ها حلیم سفارش دادم که دقیقا روز پدر بدستشون برسه. خوب تا اینجاشو بابا رهامم در جریان بود و به بابایی ها هم گفته بودیم قرار یه بسته برای ایلیا برسه خونه شما اسم شما رو دادیم تحویلش بگیرید. ولی من دور از چشم بابا رهام برای روز دوشنبه یعنی یک روز زودتر از روز پدر که شما و بابا رهام خونه تنها بودین از کلپچ عدسی سفارش دادم. وقتی رسید دستش بهم زنگ زد و معلوم بود جا خورده. خلاصه روز پدر عصر بود ک...
نویسنده :
مامان مریمــ و بابا رهامــ
19:38